بانـــــــــــــــــــــوی بـــــــــــــــــــــــهار

بانـــــــــــــــــــــوی بـــــــــــــــــــــــهار

یادداشت های یک خانم معمولی از یک زندگی معمولی اما عاشــــــــقانه
بانـــــــــــــــــــــوی بـــــــــــــــــــــــهار

بانـــــــــــــــــــــوی بـــــــــــــــــــــــهار

یادداشت های یک خانم معمولی از یک زندگی معمولی اما عاشــــــــقانه

با تــــــو هـمه ام


من معشوق مردی هستم که لبخندش وسیع و مهربان است و
 آغوشش بوی خودش را می دهد .
مردی که از برق چشمانش میتوانی شاخه  گلی 
 که پشتش پنهان کرده را ببینی , دستپختم را دوست دارد .
عمیق و عاشق نگاهم می کند , قرار لحظه های بی قراری من است .
همیشه بوی عطرش در شامه ام میماند.برایم شیرینی های کوچک قلبی میخرد و من با ذوق به بغلش می پرم و میبوسمش .
وقتی گریه می کنم می تواند مرا بخنداند.
اولین گردوهای تازه شهر را برایم می آورد
و مشتاقانه نگاهم می کند و می گوید جانم برای تو
تمام گل های گل فروش سر چهارراه را برایم میخرد تا دیوانه اش شوم .
دوستت دارم هایش وجودم را گرم و سوزان می کند.
من با تو همه ام
من بی تو هیچم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.