ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من معشوق مردی هستم که لبخندش وسیع و مهربان است و
آغوشش بوی خودش را می دهد .
مردی که از برق چشمانش میتوانی شاخه گلی
که پشتش پنهان کرده را ببینی , دستپختم را دوست دارد .
عمیق و عاشق نگاهم می کند , قرار لحظه های بی قراری من است .همیشه بوی عطرش در شامه ام میماند.برایم شیرینی های کوچک قلبی میخرد و من با ذوق به بغلش می پرم و میبوسمش .
وقتی گریه می کنم می تواند مرا بخنداند.
اولین گردوهای تازه شهر را برایم می آورد
و مشتاقانه نگاهم می کند و می گوید جانم برای تو
تمام گل های گل فروش سر چهارراه را برایم میخرد تا دیوانه اش شوم .
دوستت دارم هایش وجودم را گرم و سوزان می کند.
من با تو همه ام
من بی تو هیچم